ویکیسفر:املا
برابرهای درست
[ویرایش]جمعهای مکسر
[ویرایش]- ارامنه --> ارمنیان
- اکراد --> کردها
- افاغنه --> افغانها
- اتراک --> ترکها
- اساتید --> استادان
- دراویش --> درویشان
- الوار --> لرها
- هنود --> هندیها
- تبارزه --> تبریزیها
- تراکمه --> ترکمنها
- بنادر --> بندرها
- فرامین --> فرمانها
برای واژگان فارسی نمیتوان از جمع مکسر عربی بهره برد. این واژگان در عنوان نوشتارها و متن قانونهای تایید شده نباید به کار بروند؛ حتا اگر منابع معتبر از آنها چنین یاد کرده باشند. برای نمونه؛ دراویش گنابادی --> درویشان گنابادی (با آنکه نخستی رایجتر است).
جمعهای با پسوندهای ات، ین، ون، جات
[ویرایش]- گزارشات --> گزارشها
- سفارشات --> سفارشها
- دستورات --> دستورها
- باغات --> باغها
- کارخانجات --> کارخانهها
- نمایشات --> نمایشهای
- نمرات --> نمرههای
- ترشیجات --> ترشیهای
- شیرینیجات --> شیرینیها
- مرباجات --> مرباها
- طلاجات --> طلاها
- روزنامجات --> روزنامههای
- جنگلات --> جنگلها
- معلمین --> معلمان
- مهندسین --> مهندسها، مهندسان
- دستجات --> دستههای
- داوطلبین --> داوطلبها، داوطلبان
- بازرسین --> بازرسان
- پیشنهادات --> پیشنهادها
- ایلات --> ایلها
- گمرکات --> گمرکها
- ادارهجات --> ادارهها
- نوشتجات --> نوشتههای
- ادویهجات --> ادویهها
واژگان پارسی را نمیتوان با پسوند «–ات» جمع بست. هیچ عنوانی نباید با پسوند «–جات» ساخته شود؛ مگر آنکه عنوان بخشی از یک نام خاص باشد.
فعلهای جعلی
[ویرایش]- فهمیدن --> سر در آوردن
- بلعیدن --> خوردن
- طلبیدن --> درخواست کردن
- رقصیدن --> رقص کردن
- فهماندن --> یاد دادن
- قبولاندن --> وادار به پذیرش کردن
واژههای عربی را نمیتوان با گرامر فارسی به فعل تبدیل کرد.
همزه آخر
[ویرایش]- زهراء --> زهرا
- ابتداء --> ابتدا
- انتهاء --> انتها
- انقضاء --> انقضا
- املاء --> املا
- انشاء --> انشا
- ابتلاء --> ابتلا
- اقتداء --> اقتدا
- اختفاء --> اختفا
- استعفاء --> استعفا
- استثناء --> استثنا
- اکتفاء --> اکتفا
همزه پایانی باید از واژگان حذف شود.
همزه وسط
[ویرایش]- حمائل --> حمایل
- شمائل --> شمایل
- خزائن --> خزاین
- ضمائر --> ضمایر
- ضمائم --> ضمایم
- مسائل --> مسایل
- فضائل --> فضایل
- علائق --> علایق
- اسپانیائی --> اسپانیایی
- ایتالیائی --> ایتالیایی
همزه میانی باید به «ی» تبدیل شود؛ مگر آنکه در نام های خاص (اغلب خارجی) همچون سوئد یا لوئی و برای خوانش بهتر آورده شوند. در صورت به کارگیری واژگان عربی، بهتر آن است تا جمع در اصل به شکل فارسی و به همراه پسوند «ها» آورده شود. تا جای ممکن نباید از همزه استفاده کرد
واژگان مونث
[ویرایش]- مرحومه --> مرحوم
- مدیره --> مدیر
- شهیده --> شهید
- شاعره --> شاعر
- آتیه --> آتی
هیچ واژهای در ویکی فارسی نباید داشتن دو شکل مونث و مذکر را به ذهن آورد. اسم خاص که برای نامگذاری افراد مونث استفاده شود جزو این سیاهه نمیباشد
ت به صورت ه
[ویرایش]- حجة --> حجت
- لیلة --> شب
- ثقة --> ثقت
- رحمة --> رحمت
- صلاة --> صلات
- زکاة --> زکات
- ذلة --> ذلت
- فطرة --> فطرت
به کار بردن ة درون واژگان ایراد دارد.
واژههای فرانسوی
[ویرایش]- اپل --> شانه
- اشل --> نردبان
- ویرگول --> کاما
- آباژور --> چراغ خواب
- آژان --> مامور
- بانداژ --> باندپیچی
- پاندول --> آونگ
- پونز --> سوزن
- پوئن --> امتیاز
- تیراژ --> شمارگان
- رفوزه --> مردود
- سنکوپ --> غش
- شاسی --> اتاق
- شانتاژ --> هوچیگری
- صندل -->
- کوسن --> ناز بالش
- لیسانس --> کارشناسی
- مانتو --> روپوش
- مبل -->
- ویراژ --> لایی
- فلش --> پیکان
- گارسون --> پیشخدمت
- مینی ژوپ -->
- شوسه --> سوارهرو
- میزانسن -->
- آتلیه --> کارگاه هنر - هنرکده
- آکتور --> بازیگر
- آرتیست --> هنرمند
- واکسیناسیون --> مایهکوبی
- آتو --> نقطه ضعف
- آکروبات --> هنرمند (سیرک)
- اکازیون --> ویژه
- اگزجره --> سیاهنمایی
- اندیکاتور --> نشانگر
- بر --> ورق
- برس --> شانه
- برانکار -->
- بودجه -->
- پارلمان --> مجلس
- پولیپ --> گرفتگی
- تیتر --> عنوان
- دسر --> پس غذا
- دلیجان --> کالسکه
- دموده --> کهنه شده
- دیکته --> املا
- دیکتاتور --> خودکامه
- رزومه -->
- ژانر -->
- فابریک --> اعلا
- کارتابل -->
- مزون --> آرایشگاه زنانه
- مکانیسم --> سازوکار
- واژن --> فرج
- هلیکوپتر --> بالگرد
- هاشور -->
- حاشور -->
- فیش --> رسید
- کانال -->
- مانیکور --> لاک
- ناسیونال --> ملی
- شر و ور --> دری وری
امروزه تعداد کسانی در ایران که به زبان فرانسوی تسلط دارند بسیار کمتر از زبان انگلیسی است و بسیاری از واژههای بالا با تغییر تلفظ، معنی، شکل وارد زبان پارسی شدهاند.
برابرهای پیشنهادی
[ویرایش]عربی نارسا
[ویرایش]- اجتناب --> دوری - خودداری
- میزان الحراره --> دماسنج
- تذکر --> گوشزد
- فارغ التحصیل --> دانشآموخته
- عکس العمل --> واکنش
- کلمه --> واژه
- معکوس --> وارون
- مؤاخذه --> بازخواست
- خیرمقدم --> خوشامد
- انفصال --> جدایی
- ضرب الجل --> زنهاره
- مصادقت --> دوستی
- عفاف --> پارسایی
- اغتشاش --> آشفتگی
- صبح --> بامداد
- مبین --> بازگو کننده
- ابدیت --> جاودانگی
- رسوب --> ته نشین
- معبد --> نیایشگاه
- توقیف --> بازداشت
- حامله --> آبستن
- قدم --> گام
- حمایت --> پشتیبانی
- کافی --> بس
- مجسمه --> تندیس
- معالجه --> درمان
- دیه --> خون بها
- تمنا --> خواهش
- اصطکاک --> سایش
- اعتدال --> میانهروی
- پرثمر --> پربار
- ممارست --> پشتکار
- مسقف --> سرپوشیده
- امتحان --> آزمون
- ما دام العمر --> همیشگی
- مرکز --> کانون
- تصفیه --> پالایش
- به کرات --> بارها
- بالاجبار --> به ناچار
- بالاخره --> سرانجام
- انزوا --> گوشهگیری
- انتصاب --> گماشته
- مؤثر --> کارا
- تمدن --> شهر آیینی
- صبر --> بردباری
- صبور --> شکیبایی
- حیثیت --> آبرو
- مجانی --> رایگان
- جهل --> نادانی
- معلم --> آموزگار
- تربیت --> پرورش
- همت --> کوشش
- تشکر --> سپاسگزاری
- بخیل --> کنس
- معبر --> گذرگاه
- منزل --> خانه
- زینت --> آرایش
- زینتی --> آرایشی
- تمیز --> پاکیزه
- متمایز --> جدا
- لعنت --> نفرین
- صوت --> آوا
- نظارت --> سرپرستی
- جلسه --> نشست
- معنی --> چم
- رمز عبور --> گذرواژه
- حنجره --> خشکنای
- حلق --> گلو
- شاعر --> سراینده - چامه سرا
- معلول --> تن پریش
- صدمه --> گزند - آسیب
انگلیسی (چیزی به فهرست نیفزایید)
[ویرایش]- امپراتوری --> شاهنشاهی (طبق این بحث)
- کامپیوتر --> رایانه
- اس ام اس --> پیامک
- آکادمی --> فرهنگستان (همه ی نوشتارهای با عنوان «آکادمی»، «آکادمی علوم» و غیره به صورت فرهنگستان نوشته خواهند شد)
بدون برابر (واژگان ممنوع)
[ویرایش]- جهود
- تازی
- یانکی
به دلایل نژادپرستانه استفاده از این واژهها صحیح نیست.